وجود انسان مرکب از نیروهای متضادی است از سویی هوسهای سرکش و غرایز و امیال حیوانی او را به طغیان، تعدی نسبت به حق همنوعان، هوسبازی دروغ و خیانت دعوت میکنند و از طرفی نیروی عقل و ادراک، عواطف انسانی و وجدان او را به عدالت، نوع دوستی، پاکدامنی، درستکاری و تقوی فرامیخوانند.
همانطور که در ساختمان جسم انسان یک عضو بیمصرف و بیکار آفریده نشده در ساختمان روح و جان او نیز هر غریزه و انگیزهای نقش حیاتی دارد و تنها در صورت انحراف از وضع طبیعی و بر هم خوردن تعادل به صورتهای خطرناک و کشنده بیرون میآیند.
کشمکش این نیروها در همه انسانها وجود دارد و پیروزی نسبی یکی از این عوامل موجب میشود که افراد از نظر ارزشهای انسانی در سطوح کاملاً مختلفی باشند، گاهی از مقربترین فرشتگان بالاتر و زمانی از خطرناکترین درندگان پست میشود.
ولی نکتهای که در اینجا لازم است به آن توجه شود این است که غرایز و امیال و شهوات به صورت اصلی و طبیعی و متعادل نه تنها زیانبخش نیستند، بلکه وسایل ضروری ادامه حیات خواهند بود.
به عبارت دیگر، همانطور که در ساختمان جسم انسان یک عضو بیمصرف و بیکار آفریده نشده در ساختمان روح و جان او نیز هر غریزه و انگیزهای نقش حیاتی دارد و تنها در صورت انحراف از وضع طبیعی و بر هم خوردن تعادل به صورتهای خطرناک و کشنده بیرون میآیند.
مثلاً چه کسی میتواند نقش «غضب» را در حیات انسان انکار کند؟ آیا هنگامی که حقوق فردی مورد تجاوز قرار میگیرد اگر تمام قدرتهای ذخیره وجود او در پرتو غضب برافروخته و بسیج نگردد چگونه ممکن است در حال خونسردی از حقوق خویش دفاع کند؟ اما همین خشم و غضب اگر از محورهای اصلی خود منحرف گردد و مهار آن از دست عقل رها شود انسان را به صورت حیوان درندهای بیرون میآورد که هیچگونه حد و مرزی را به رسمیت نمیشناسد .
بنابراین همان طور که به هم خوردن تعادل جسمی همیشه با عوارض ناگواری همراه است که نام بیماری به آن میدهند، به هم خوردن تعادل قوای روحی و غرایز و امیال نیز یک نوع «بیماری روحی» محسوب میگردد که علمای اخلاقی به آن «بیماری قلب» میگویند.
- امام صادق علیه السلام: ......برچسب : نویسنده : 8akhlagh64 بازدید : 305